( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

- این شعر هیچ مخاطب خاصی نداره -

 

دوستت دارم

همچنان که مادران کودکانشان را

دوستت دارم

همچنان که کودکان مادرانشان را

دوستت دارم

همچنان که آسمان اولین ستاره اش را

دوستت دارم

همچنان که

                   تو مرا !

انتظار

 

 

بیهودگی زمان

خستگیهای مدام

.......

این دور چندم است

که زمین چرخید

و تو نیستی ؟ !

باور کن خسته ام

از این فصلها که بی تو گذشت

از این معجزه ها

که نمی کنی و

من هنوز منتظرم !

.....

تو فکر میکنی پنجره ها

رو به رویتی تازه

باز می شوند ؟

.....

این ستاره ها نقره ای نیستند

ماه را

برای من بیاور .

 

 

حکایت ..

       

 

میخواهم داستان زندگیم را برایتان بگویم

تا شما نیز بدانید که روزی روزگاری شخصی بود به نام من :

یکی بود ، یکی نبود ...... 

........

با درد کشان هر که در افتاد بر افتاد

 

آدمها برای اثبات حقارتشون کارای زیادی میکنن که یکی از اونها زیر آب زنیه یعنی با تخریب موقعیت دیگران سعی میکنن موقعیت خودشونو تثبیت کننن .

گالان اوجا میگفت درافتادن با حقیر ، حقارت می آورد .

توی پرانتز :

* کار امسال و پارسالت که نیست ، من که میدونم هزار جای وجودت واسه چی آتیش گرفته !

* آخه مردک اگه منم از ترفندهای دخترانه خودم استفاده کنم که هیچ احمقی حق رو به تو نمی ده . همینطور که تا حالا نداده.....

* بر خرمگس معرکه صلوات ! تو این گیر و دار تو دیگه چی میگی ؟ بابا قبول تو خیلی خوشگلی بچه ها فقط اینو نیگا کنین !!

* من رسما به آستانه انفجار رسیدم .

آوارگی کوه و بیابانم آرزوست /

 

رهایی ...

 

پشت ترافیک کلان شهر قلبت گم شده بودم . در ازدحام آدمهای بی سر و ته !

آه ...... اینهمه آلودگی آزارم میدهد !

من هوای پاک میخواهم !