( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

پابلو نرودا :

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی 

اگر سفر نکنی، 

اگر کتابی نخوانی،  

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، 

اگر از خودت قدردانی نکنی 

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی 
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی، 

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن می‌کنی 

اگر برده‏ی عادات خود شوی، 

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ...

اگر روزمرّگی را تغییر ندهی 

اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی، 

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی. 

تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی 

اگر از شور و حرارت، 

از احساسات سرکش، 

و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند، 

و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،  

دوری کنی .... 

تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی 

اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی، 

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی، 

اگر ورای رویاها نروی، 

اگر به خودت اجازه ندهی 
که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ات 

ورای مصلحت‌اندیشی بروی .... 

امروز زندگی را آغاز کن! 

امروز مخاطره کن  

امروز کاری کن 

نگذار که به آرامی بمیری 

شادی را فراموش نکن ... 

 

                     

نظرات 25 + ارسال نظر
شاپرک چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:00 ب.ظ http://neveshtehayelimoee.iranblog.com

"نگذار که به آرامی بمیری"
میدونی خیلی بهش نیاز داشتم....

محمد چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:44 ب.ظ http://hoviat.blogsky.com/

پس اینطوری که زنده موندن خیلی سخت شد .
و با این شرایط جلوی مردن و گرفتن کار حضرت فیله .

روزبه چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.ati819.blogfa.com

سلام خواهری
خیلی قشنگ بود
واقعا لذت بردم
شادباشی...
فعلا...

وحیده پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:03 ق.ظ

من زنده بودم
اما
انگار مرده بودم
.
.
.

محمد جواد پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:31 ق.ظ http://doornegar.blogsky.com

گویی به آرامی مردن توفیر بسیار دارد با فراموشی شادی
لکن معرکه بود همشیره . معرکه بود

احمدرضا توسلی پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:17 ب.ظ http://greateacher.blogfa.com

سلام...

خیلی موافقم... تمام این شعر رو دوست دارم..

کاشکی بتونیم اراده کنیم که به سادگی نمیریم...حداقل زمانی که زنده ایم مرده نباشیم!

همین.

شاه خاموش پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ب.ظ http://shahekhamush.blogfa.com/

همه ی این کارها رو هم اگه بکنیم باز هم به آرامی به مرگ نزدیک میشویم

عشق کثیف جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:33 ب.ظ http://eshghekasif.blogfa.com

میسوزد و میسوزاند مرا
و به خیال خود
نورانی کرده شب تار زندگانیم را
شمع پست روزگار




شاد وپیروز باشی

آمنه جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:18 ب.ظ

بالای تختم
درست جایی که صبح ها
چشمم بهش باز می شه
این شعرو. نوشتم و چسبوندم
که یادم نره
فک می کنم شاعرش
پابلو نروداست

نظارتی(مسیح) جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:53 ب.ظ

با سلام


ممنون که سر می زنید و خبر می کنید

چند روز یه با نرودا آشنا شدم

شاعر زندگی و ضد جنگ و البته شاعر عشق

آنجا که گفت:

هوا را از من بگیر

خنده ات را نه!...

بانو جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:00 ب.ظ http://banoo57.blogfa.com/

من فقط تونستم به خودم فکر کنم به اینکه شاید مدتها پیش شروع به مردن کرده باشم

شباهنگ جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:15 ب.ظ http://www.shabahang.blogsky.com

گاهی حس میکنم مردم فقط هنوز خبر ندارم و گاهی هم در اانتهای حیات هستم ... تو فکر میکنی چی میشه که اینجوری میشه ؟ :)
یاد ت نره شادی کنی ....
از ته دل با تمام سلول هات . شادی همیشه خنده نیست . شدی یعنی رضایت از خود زضایت از...
راضی باشی همیشه

خودم شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:20 ب.ظ http://bikhiyalll.blogfa.com

خیلی سخته!
ولی اگه بشه

سیاوش عشقیار شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ب.ظ http://k-m.blogsky.com

چقدر زیبا ...

آرش یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:39 ق.ظ http://www.setarehbaran.mihanblog.com

خیلی از ماهارو به زندگی روزمرگی و مرگ تدریجی عادت دادند و روزگار ازمون یه روبات ساخته که هر روز فقط به انجام یک سری کارها می پردازیم و اصل زندگی رو از یاد بردیم.من هم امیدوارم که به آرامی نمیریم.

آرش یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:42 ق.ظ

به به چه عجب وحیده خانوم بعد از مدتها افتخار دادن یه سری به ما فقیر بیچاره ها زدند.خیلی کم پیدا شدین سایه تون سنگین شده
به هر حال از اینکه بعد از مدتها کامنت تو دیدم خوشحال شدم امیدوارم هر جا هستی شاد و سالم و سرحال باشی.

وحید یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:11 ب.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام
خوبی؟
می بینم که متحول شدی
خیلی خیلی زیبا بود
فعلا...

زرافه دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:13 ب.ظ http://yeaalameharf.blogspot.com/

وحید دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:56 ب.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام
خوبی؟
آپم
فعلا...

مینو دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:30 ب.ظ http://zhiivaar.blogsky.com

سلام سعیده جان، حال و احوال؟
حس خوبی داشتم به این نوشتت انگار دقیقا با من بودی یا برای من نوشته بودی
شاید به این تلنگر نیاز داشتم

سیاوش عشقیار سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:21 ب.ظ http://k-m.blogsky.com

در نقطه و جایی تصمیم به حرکت می گیری ..
اگار الان باید شروع به حرکت کرد ..
تکانی باید خورد ..
اینجا نقطه شروع است ..
زمانش مهم نیست ..
حالا ...
حرکت کن ....
سلام بر تو مهربانم ...
کلام ماندگار به رسم عادت دیرینه از برای آنان که دوستش دارند و می خوانندش ...
به روز شد ...
زندگیتان سرشار از عشق ...

مصطفی چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ق.ظ http://www.kaktoos.net

یه سر به کاکتوس ما هم بزن . . .

نظارتی(مسیح) چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:27 ب.ظ http://www.koochechakavak.blogfa.com

با سلام

به روزم با چند کاریکلماتور

سری بزنید

ماریا چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ب.ظ http://maria12.blogfa.com

سلام...چه جالب! امشب یک وبلاگ دیگه هم این شعر پابلونرودا رو انتخاب کرده بود...خیلی پر محتواست

مهسا سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:42 ق.ظ http://www.qqqq.blogsky.com

مرسی
چقدر اعتماد به نفس .. چقدر جسارت .. با تمرین می شه بهش رسید !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد