من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
سلام سعیده جان خوبی؟
موفق باشی. آپت رو میگما.
حالم گرفتست. دلم گرفته. امشب یکی از بدترین شبای عمرمه اما میگذره. گریه دارم گریه
مرسی که لینک کردی
سعیده جان چه دلگیری دختر!
آباد کن هم خودتو هم اینجا رو
خوبی گلم؟ چقدر تلخی این روزها از نوشته هات داد میزنه
آباد شو ما منتظریم منتها اول خودت بعد وبلاگت
پس به زودی سعیده خانوم هم میشه سردار سازندگی
خدا منو بکشه توی پست بالایی بجای سعیده نوشتم سعید
شرمنده به خدا خاله