( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

یادش بخیر ....

خشک چوبی،خشک مویی،خشک پوست 

از کجا می آید این آوای دوست .... 

 

من ، عاشقترین آدمی که توی زندگیم دیده ام ، استاد موسیقی ام بود .یک مرد میانسال بهایی . ساز  که می زد و میخواند خدا را می آورد این پائین جلوی چشمهایم . و من چقدر لذت میبردم از این لحظه ها که زود هم تمام میشدند . ولی طعمشان ماندگار بود . حتی قشنگتر از تجربه ی اولین هماغوشی ها ! 

اما از آنجا که خدا زیاد توی هر خانه ای نمی ماند ، استاد من هم خیلی زود از این شهر رفت ... 

من تمام آن خاطرات مقدس را ، جدا از همه ی خاطره های عمرم ، گذاشته ام توی یک اتاقک شیشه ای . مبادا آلوده ی دیگر لحظه هایم شوند . 

نظرات 11 + ارسال نظر
پوریا منزه یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:19 ب.ظ http://pooriamonazah2.blogfa.com/

خدا نگه اش داره ...

vahid یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:26 ب.ظ

آخه استادتون خشک شده بود!مومیایی بود اونوقت ایشون!!!

مهسا خانومی دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:47 ق.ظ

خط آخر خیلی قشنگ بود ...[بوسه]

احمدرضا توسلی دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:54 ب.ظ

گمونم هیچ کسی نمی تونه بدون موسیقی عاشق ترین فرد باشه...

خاطرات خوب.

خیزران سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:05 ق.ظ http://kheyzaran.blogsky.com

سعیده جون
سلام
همه ی هستی آدمن تو همین خاطره هاخلاصه میشه
سرشارازخاطره های خوش باشی
من هم ازاهالی گیتارم تونستم به احساست نزدیک بشم
دوست دارم
خوشحالم کردی
بااحترام

...... سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:40 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.COM

همیشه خوبه به حس های ضادق و خوب احترام گذاشت
ممنونم به ما سر زدی

محمد جواد سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:29 ب.ظ http://doornegar.blogsky.com

سلام دوست قدیمی
موجز نویسیت همیشه منو مجذوب پست هات کرده
نبوده پستی که فکرمو مشغول نکنه
بدون اغراق
یا حق

ستایش چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:33 ق.ظ

مطمئنی یه بهایی می تونه این کارا رو بکنه !!!

چرا نتونه ؟؟!

آمنه چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:07 ب.ظ

گاهی وقتا این ظرف های شیشه ای میوفته و میشکنه.......

افشین سلحشور چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:09 ب.ظ http://partizan1966.wordpress.com

ساز مخالف می زنید خاتون!

شبنم پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:17 ب.ظ http://sh-shadow.blogfa.com

یک فنجان دیگر ....

همصحبتی ام را بر نمی تابی اگر

به عمر یک فال قهوه

با من باش


واووووووووووووووووووووووو...
تبادل لینک لطفا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد