( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

             

 

ناز کم کن ، که در این باغ بسی چون تو شکفت ...! 

و فصل , فصل درختان آلبالو بود

و فصل

فصل معجزه بود...

   

               

 مرا ز شاخه بچین .