( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

و فصل , فصل درختان آلبالو بود

و فصل

فصل معجزه بود...

   

               

 مرا ز شاخه بچین .

نظرات 7 + ارسال نظر
. یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ب.ظ

هیییییییییییییییی

مهوند دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ب.ظ

همیشه به وبلاگتون سر میزنم. آروم و دوست داشتنیه ...

سپیده سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ http://mynotebook.blogsky.com/

دلم برای معجزه تنگ شده است!

بانو شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ب.ظ http://banoo.mihanblog.com/

چه هوس انگییییییییییز :)
خوبی سعیده جان؟

Shahab یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 04:15 ب.ظ http://pesaremamooli.blogspot.com

معجزه شاید تنها چیزی باشد که می تواند امروز به دادم برسد !

محمود یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:30 ب.ظ http://www.mkamali.blogfa.com

سلام. در بزم شراب مردافکن دعوتی...
تمام راها به بن بست میرسن. کف دست هایم زیر آفتاب تاول زد/ باز مانده بودند،/ که بگیریشان... اگر باهم بودن عملی نباشد سراغ گرفتن حداقل معرفت است، گویا. و من بیمعرفتی میکنم در حق این صفحه و خوب واقعا دلم میگیرد از این بی وفایی خودم. هر جای دنیا که باشی و هر شرایطی بالاخره باید حرمت نان و نمکی که باهم خوردیم را نگه دارم. اگر شده صفحه ای را باز کنم و بنویسم که: "..." و همین. به فکر تو بودم همه راه/ حتی هنوز/ ته این بن بست/ .../ هزار تکه من را بچین و بر هم ریز. ز نو پریشانم. نوشتن میان سهم سنگین من از درد و خون به باورم نمیماسد. خسته ام. چقدر خسته ام. چقدر خسته ام. باز....

دختر خردادی دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ق.ظ http://d-khordad.blogsky.com/

وای نه
اگه چیدی یه سبد هم بفرس در خونه من که دیگه چشام فقط داره آلبالو گیلاس میچینه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد