( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

"چند روزیست دلم در تب و تابی دگر است"

"و گمان می رود آغاز عذابی دگر است" *

"با خرابات نشینان ز کرامات ملاف "

این سخن ها همه از شاعر نابی دگر است

روزهایم همه تکرار عذابی سیهند

دلخوشیهام همه شکل حبابی دگر است

من همان روز که از چشم تو غم نوشیدم

دیده بودم دل تو چشمه ی آبی دگر است

"روزگاریست دلم کعبه ی مقصود ندید "

قبله ام ، معبد من ، سمت سرابی دگر است

آه ، دیشب دل من غرق تماشای تو بود

چشم تو مست تماشای شرابی دگر است

به کجا می بری ام بخت ستمدیده ی من !

خانه ام جای دگر ، رو به خرابی دگر است....


* با کسب اجازه از شاعر گرانقدر علی محمد محمدی 



نظرات 2 + ارسال نظر
ANNA پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ق.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام
سعیده
گل کاشتی دختر
خیلی قشنگ بود
در خور ستایش شعرت چیزی به نظرم نمی یاد

ممنونم آنای عزیز
نظر لطفته :)

علی محمد محمدی چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:42 ق.ظ http://ermes-3.blogsky.com/

سلام شاعر !
فکر میکردم بر طبق سنت ناحسنه ات ماهها این غزل بر تارک وبلاگت خودنمایی میکند و فرصت برای نقد کردن غزلت هست اما بعد از چند روز گرفتاری مراجعه کردم و دیدم چاتر و البته بچه هم هست !!

غزل قشنگت را خواندم و لذت بردم!
اگرچه من و تو در قافیه ها و ردیف و وزن این غزل با هم مشترک اندیشیدیم و حتی به احترام نامحترم من بیت اول را در گیومه قرار داده اید ولی غزل شما قشنگتر و جذاب تر است
دو بیت آخر و ماقبل آخر بیشتر به دلم نشست اگر چه در بیت آخر "خراب" صفت است و معمولا با چیز دیگری بایستی همراه باشد و تنها نمی آید
مثلا با خانه خراب ، یا روح خراب و ...
اگر تنها بیاید بصورت خرابه می آید نه خراب تنها !
امیدوارم بازهم غزل های خوبت را در تارنمایت بخوانم

غزلهایت هماره جاری !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد