( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

              

 

آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم      ور تو بگوییم که نی ،نی شکنم شکر برم

می خواهم بمانم 

جایی میان آغوشت 

که امن ترین جای دنیاست ، این روزها  ..

 

               

 

برای ما که دلشکسته ایم و خسته ایم ،نه      برای عده ای ولی، چه خوب شد نیامدی..!