( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

قرار

دیگر چه هراسی.

میان اینهمه بودنها

ما نیز

مثل گنجشکهای درخت روبرو می شویم.

اینجا

میان ازدحام اینهمه ذهن سر درگم

طعم تلخ قهوه ترک

چشمان تو که توی فنجان قهوه افتاده

و دستهایی

که فقط ترا می خواهد.

............

وقت قرارمان که یادت هست ؟

نظرات 8 + ارسال نظر
پویا دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ب.ظ http://pooyamcs.blogsky.com

سلام
آپ جدید مبارکه (:

شوالیه سبز دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:40 ب.ظ http://emailiranian.persianblog.com

دوست عزیز ازمطالب استفاده کردیم
ایام خوشتان را تبریک می گویم برای گرفتن یادگاری به وبلاگ ما سر بزنید یا حداقل وبلاگ من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما برسد و بازدیدکنندگان شما گوچه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند
به علت حجم بالای عکسهای آموزشی ما شمااول تمام صفحه های اینترنتی را ببندید و دقیقا 5 دقیقه صبر کنید تا وبلاگ ما لود شودخیلی خوشحال می شوم از این فرصت نهایت استفاده را ببرید
پیروز باشید به امید روزی که موضوع وبلاگ من باعث ایجاد همکاری دو جانبه وبلاگهایمان شود

http://mamno-13.blogsky.com
ورود برای 13 ساله ها ممنوع
http://emailiranian.persianblog.com
تجارت ایمیل درایران
http://shovaliehsabz.blogfa.com
شوالیه سبز

Someone دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:52 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

وقت قرار ...
همیشه برام استرس را با خودش می یاره ....
همیشه یادم هست ....
موفق باشی

آرتمیس دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:59 ب.ظ http://artimess.blogsky.com

سعیده جان
درود من رو بپذیر
شعرت زیباست و در عین حال خبر یک جور طغیان و وادادن و به دور انداختن ترسها میدهد .
خواهشی برای دور ریختن تردیدها که در مملکتی مثل ایران
و همچنان پناه بردن به تقدیر در میان چشمان خیره در فنجان قهوه
این برداشت من بود .
بدرود

سحر دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:59 ب.ظ http://darkscare.blogsky.com

قشنگ بود! قراری تلخ در این دنیای پست. . .

به منم سر بزن!

بابای

,وحیده سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ

جاده عشق قرارمونه...

امیر چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ب.ظ http://amirlovek.blogsky.com

یلام ای نازنین باز نامه دادم
نمیره قصه عشقت ز یادم
منو شرمنده کردی با محبت
که دیدار تو اسمش شد زیارت

وحیده پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:40 ب.ظ

می خواهم همه چیز را از یاد ببرم؛
حتی قرارهایمان را.
باید بروم.
چشمهایم را می بندم
صورتم خیس می شود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد