من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
ای معبود من! با لباسی به سپیدی اخلاص بر سجاده ای به وسعت هستی سر بر سجده عبودیت تو نهادهایم تا بداینم همه ، زندگی بودن نیست زندگی ماندن نیست باید رفت و شدن را پیوست.
و شجاع کسیه که جرات داشته باشه با خودش صادق باشه..
سلام
ای معبود من!
با لباسی به سپیدی اخلاص
بر سجاده ای به وسعت هستی
سر بر سجده عبودیت تو نهادهایم
تا بداینم همه ،
زندگی بودن نیست
زندگی ماندن نیست
باید رفت و شدن را پیوست.
به امید دیدار
بیشتربه شجاعت فکرکنیم تا ترس.رهاکن وبه خدا محول کن.
این زخم سلامت علاج را به سکته وا میدارد
که من در شبهای روزنامه خواندم
پزشک به بالین بیمار
مرد
گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم مرد خطر باش
وب قشنگی دارین
خوشحال می شم به وب منم یه سر بزنی
(( در آرامش اقیانوس آرام پایدار باشی و جاودان ))