( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

ستاره

 

 

یک ذهن مغشوش و

یک دفتر خالی و

این دلشوره های بعد از نیمه شب ....

: : : :  :

چرا ستاره ها صورتی نیستند ؟ ! !

نظرات 11 + ارسال نظر
معمار رو یاها یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:23 ق.ظ http://dreamsarchitect.blogsky.com

صورتی رنگ عشقه...
ستاره ها ما رو به عشق نزدیک میکنن اما با رنگ خودشون...
اگه ستاره ها صورتی بودن ما گنگ و گم میشدیم...
چون نمیتونستیم درک کنیم اونی که میبینیم عشقه یا ستاره...
مگه نه؟؟؟

آرش یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:25 ق.ظ http://www.setarehbaran.blogsky.com

سعیده جان ممنون که بالاخره وب لاگت آپ کردی.
ولی سعیده درباره این جمله که کامنت گذاشته بودی یه لحظه خودت تصور کن که کاکتوس با اون همه تیغش دست آدم و فشار بده چی میشه!!!!شوخی کردم.
شبات پر از ستاره های صورتی.

عطر نعنا یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:50 ق.ظ http://golpone.blogsky.com

منم این سوال رو همیشه داشتم
ولی اگه دقت کنی....بعضی هاشونم صورتین...
هیس به کسی نگو...وگر نه زود رنگ عوض میکنن

بهاره یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:43 ق.ظ http://www.khuneye-eshgh.com

سلام سعیده جان:-)
من تازه با وبت آشنا شدم.
واقعا چی میشد ستاره ها صورتی بودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من که اگه همه دنیام هم صورتی باشه برام تکراری و خسته کننده نبود...
نوشته هات قشنگ و با معنین.
امیدوارم همیشه موفق باشی.

رضا یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:33 ق.ظ http://hoof.blogsky.com

منم نمی دونم چرا صورتی نیستند؟!ای کاش قرمز بودند!

someone یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:35 ق.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام
صورتی رنگ قشنگی هست ... رنگ دوست داشتن ... اما .. مگه فرقی هم می کنه ؟؟؟؟

عزیزم من هم به روز هستم . منتظر حضورت

ارمیا(عاشق های تنها) یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:03 ق.ظ http://lovertanha.weblog.sh

ستاره عضو کوچیکی از کلبه ی عشق خداست... دنبالش نرو چون ماه از اون زیباتره... دنبال ماه هم نرو چون خورشید که بیاد که اون میره... دنبال خورشید هم نر چون با یه اشاره ی معشوق خاموش میشه...دنبال معشوق واقعی باش که اگه حکم کنه همه محکومیم...
سلام سعیده جان... شعر فوق العاده ای بود... بی نظیر مثل همیشه...
ما هم دست کاکتوس رو به گرمی میفشاریم...

سبز و موفق باشی...

دختربدسیگنال یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.dokhtareroya.blogsky.com

من برای سال ها مینویسم ...... سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند....... افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود...... همیشه یکی بود یکی نبود.

علی یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:01 ب.ظ http://www.imj.blogfa.com

سلام
ای وای از . . .

زندگی زیباست اما . . .

پویا دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 ب.ظ http://pooyamcs.blogsky.com

سلام
آخه چرا اینارو واسه من معنی نمیکنی؟ )):

وحیده دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:00 ب.ظ

کاش فقط دلشوره های بعد از نیمه شب بود...
به قول شاعر: همه درد من این است که در بیداری کابوس می بینم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد