من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
حرفهای ما هنوز نا تمام تا نگاه می کنی وقت رفتن است... باز هم همان حکایت همیشگی..! لحظه ی عزیمت تو ناگزیر میشم. آه...ای دریغ و حسرت همیشگی... ناگهان چه زود دیر می شود...!!!
سلام عزیزم... باز هم مثل همیشه زیبا بود... من آپم.یه آپ متفاوت... با آرزوی بهترینـــــــــها:بهـــــــــــار
شنیدم که می گن : باران باش تا برای باریدن خاک کویر و لطافت یک گل در نظرت مهم نباشه . . اما مگه میشه برای باران یکسان باشه که کجا می باره ! لطافت گل و مهربونی پرنده کجا و خشکی کویر کجا .... .. .. چه سرنوشت بدی : که باران در کویر ی ببارد بی آنکه حس کند سبزی و لطافت خاک اش را !!!! منتظرتم عزیزم
سلام
ممنون که خبرم کردی.
زیبا بود. از همه قشنگ تر خلاصه و مفید بودن آپت بود.
من از هر چیز طولانی و خسته کننده بدم میاد.
بیت اخرت خیلی قشنگ بود.
سلام دوست خوبم
با ی پست جدید با عنوان (آیا ما هم می توانیم؟) به روزم
مثل همیشه منتظر حضور سبز و نظر زیباتون هستم.
سلام عزیز. خوبی؟
خیلی زیبا بود. خیلی ها خیلی چیز ها رو نمی دونن ولی انجام می دن. شاید بخاطر دل خودشون باشه
موفق باشی
سلام
بارون اگه توی کویر نباره پس کجا بباره!؟
.................
لبهای من خشک می شود همچو رود
وقتی که چون کویر آن را مکیده ای....
حرفهای ما هنوز نا تمام
تا نگاه می کنی وقت رفتن است...
باز هم همان حکایت همیشگی..!
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر میشم.
آه...ای دریغ و حسرت همیشگی...
ناگهان چه زود دیر می شود...!!!
سلام عزیزم...
باز هم مثل همیشه زیبا بود...
من آپم.یه آپ متفاوت...
با آرزوی بهترینـــــــــها:بهـــــــــــار
بیچاره بارونی که سرنوشتش کویر باشه.میره توو دل کویر عمر زیادی هم نداره.
باور کن من وبمو خیلی سبک کردم اگه دیر باز میشه فکر کنم سرعت خودت پائین باشه
شنیدم که می گن : باران باش تا برای باریدن خاک کویر و لطافت یک گل در نظرت مهم نباشه
.
.
اما مگه میشه برای باران یکسان باشه که کجا می باره !
لطافت گل و مهربونی پرنده کجا و خشکی کویر کجا ....
..
..
چه سرنوشت بدی :
که باران در کویر ی ببارد بی آنکه حس کند سبزی و لطافت خاک اش را !!!!
منتظرتم عزیزم
باران در کویر ویران کننده است ... زمین را می شوید و کویر را با خود می برد ...
وب قشنگی داری ... شعرتم واقعاْ قشنگ بود به من سر بزن
دلم برای کویر می سوزد...تنها نادانی باران به دادش می رسد!!!!!
[گل]سلام . آپم عیدت هم مبارک[گل]
سلام سعیده جان
کاش ما همه مثل بارون اینقدر بزرگ و بخشنده باشیم...شاید به بزرگواری باران کویر هم سبز شود!
کویر معجزه درختان است
که در آن پای نگذاشته اند
حتی یک قدم...
سلام
صبح آدینه بخیر
نوشته هات زیبا بود
راستی زمزمه های دل تنگی مرا می خوانی ؟
در اسفند ماه زمزمه های دل تنگی مرا با این عناوین بخوان :
انار
امروز می شود دل را هدیه داد ولی فردا ....
تبر
آخرین بار
و ...
منتظر حضور عاشقانه ی شما و نظرات ارزشمند شما می مانم
شاد باشی و شادی بخش
یا علی
[گل]
راستی همیشه چه زود دیر میشه [چشمک]