من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
سلام سعیده خانم شرمنده خودمو معرفی نکردم من مریم هستم سابقا وب می نوشتم ولی یه چند وقتی حذف کردم و الان یه چند وقتیه دوباره شروع کردمه اگه شما غزال رو می بینید اول سلام منو بهش برسونید و بهش بگیدیه دوست گفت این رسم زمونه نیست که بی خبر بری و دیگه خبری ازت نباشه این رسم ادمای بی مرامه هر چند من در تو چیزی به جز مرام نمیدیدم ولی مثل اینکه اشتباه کرده بودم هر چند هنوز فکر می کنم مشکلی براش پیش اومده که نتونسته بیاد و شایدم من قضاوت زود کرده باشم همه این حرفا از سر دلخوریه که از دستش دارم زیاد به دل نگیرید ولی بهش همه این حرفا رو بگید شاید بیاد و یه خدا حافظی درست حسابی بکنه و بعد بره پیشا پیشم کلی از شما تشکر می کنم سعیده خانم و شرمندم که این زحمت رو رو دوش شما گذاشتم دوست دارم بهم سربزنید
مسیح
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1387 ساعت 05:01 ب.ظ
عطر سنجد!! آفرین!چقدر خوشحالم می تونم از وبلاگ شما بازدید کنم و لذت ببرم باز هم ممنون سعیده ی عزیز. تقدیم به شما: (از کارای ترانه ی من که فراموش شدند!)
تو هنوز ادامه داری ته کوچه باغ شبنم یه شبی مثل همین شب شب گریه های نم نم تو شروع ماه عشقی پر پرواز کبوتر حس بدحال دو راهی مرز بین شادی و غم... ................ موفق باشی و سبز
سلام
زیبا بود ولی یه عاشق دوبار عاشق نمیشود
سری به ما بزن
سلام وبلاگ قشنگی داری
به وبلاگ منم سر بزن امیدوارم از نجوم خوشت بیاد منتظرم
راستی اگر با تبادل لینک موافقی لینکم کن و بعدش خبرم کن تا لینکت کنم
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند(تو) آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنن
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود
کنون
.
.
.
.
.
مانده ام در انزوای غربت خود دیرها!
سلام سعیده خانم
شرمنده خودمو معرفی نکردم من مریم هستم سابقا وب می نوشتم ولی یه چند وقتی حذف کردم و الان یه چند وقتیه دوباره شروع کردمه
اگه شما غزال رو می بینید اول سلام منو بهش برسونید و بهش بگیدیه دوست گفت این رسم زمونه نیست که بی خبر بری و دیگه خبری ازت نباشه این رسم ادمای بی مرامه هر چند من در تو چیزی به جز مرام نمیدیدم ولی مثل اینکه اشتباه کرده بودم
هر چند هنوز فکر می کنم مشکلی براش پیش اومده که نتونسته بیاد و شایدم من قضاوت زود کرده باشم
همه این حرفا از سر دلخوریه که از دستش دارم زیاد به دل نگیرید ولی بهش همه این حرفا رو بگید شاید بیاد و یه خدا حافظی درست حسابی بکنه و بعد بره
پیشا پیشم کلی از شما تشکر می کنم سعیده خانم و شرمندم که این زحمت رو رو دوش شما گذاشتم
دوست دارم بهم سربزنید
عطر سنجد!!
آفرین!چقدر خوشحالم می تونم از وبلاگ شما بازدید کنم و لذت ببرم باز هم ممنون سعیده ی عزیز.
تقدیم به شما: (از کارای ترانه ی من که فراموش شدند!)
تو هنوز ادامه داری ته کوچه باغ شبنم
یه شبی مثل همین شب شب گریه های نم نم
تو شروع ماه عشقی پر پرواز کبوتر
حس بدحال دو راهی مرز بین شادی و غم...
................
موفق باشی و سبز
عشق را در پستوی خانه (دل) نهان باید کرد.
سلام عزیزم. خوبی؟
نم نم بارون و بوی یاس و عطر سنجد منو یاد مادر بزرگم انداخت.
خسته نباشی بهترینم.
موفق باشی
کاش هر روز عاشق میشدیم..................
به به هم قالب جدید رو بهت تبریک می گم هم دوباره عاشق شدنت رو
با سلام
به روزم
عاشق باشید و سبز