من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
سلام سعیده جون خوبی؟ مثل همیشه کوتاه و جالب بود خوبی نوشته هات اینه که انقدر کوتاه هستن که آدم میتونه چند بار بخونتشون و حداقل سعی کنه که درکشون کنه. ممنون از خبرت بازم میگم:عالی بود شاد باشی
می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود
می سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود.
عشق تو بسم بود که این شعله بیدار
روشنگر شب های بلند قفسم بود.
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود.
دست من و آغوش تو هیهات که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود.
بالله که به جز یاد تو گر هیچ کسم هست
حاشا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود.
سیمای مسیحایی اندوه تو ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود.
لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم به خدا گر هوسم بود بسم بود.
آفرین عالی بود.
بهت تبریک میگم.اگه تهرانی به کانون ما سر بزن
سلام سعیده جان. خوبی؟
ممنون که خبرم کردی. خیلی زیبا بود. می دونی چیه؟!! لطیف می نویسی و رؤیایی. آفرین.
موفق باشی
نامدی جانم به قربانت ولی آخر چرا
...........
موفق باشی دوست من
سلام
کار زیبایی بود
مرسی که خبرم کردید
شاد باشید
و اگه بعد از تنهایی و درک تنهایی
وتنها شدن کسی رو تونستی دوست بداری
اون دوست داشتن واقعیه!
شیرینه
لذتشو ببر
سلام سعیده جون
خوبی؟
مثل همیشه کوتاه و جالب بود
خوبی نوشته هات اینه که انقدر کوتاه هستن که آدم میتونه چند بار بخونتشون و حداقل سعی کنه که درکشون کنه.
ممنون از خبرت
بازم میگم:عالی بود
شاد باشی
همیشه یه راهی جلو پا می زاره(-:
سلام
خوبی؟
بله واقعا تماشایی می شه!
با روزبه موافقم و باید بگم مثل همیشه عالی بود.
.
.
.
راستی من آپم
ممنون می شم سربزنی