من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
سلام دوست عزیز وبلاگ باهالی داری امیدوارم موفق بشی.اگر مایلی تبادل لینک کنیم؟
تا چشمه نجوشید سرازیر نشد
در ذهن تو رودخانه تصویر نشد
با حرف زدن کسی به جایی نرسید
با گفتن نان هیچ کسی سیر نشد
آره دیگه ! به قولی از ماست که بر ماست !
(احتمالا علی دایی هم کامنت می ذاشت همینو می نوشت به قولی ! )
از اطهار لطفتم ممنونم
توی پایتختم که هستیم
فریاد که می زنیم
هیچکی گوش نمی کنند
تکلیف غیره معلومه.......
سلام دوست عزیزم
هر چند دیر اما با اولین پستم تو سال 1387 به روزم.
امیدوارم منو فرموش نکرده باشین تو این مدتی که نبودم.