( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند ؟

 

             

دلم

نه عشق آتشین میخواد

نه دلدادگی افسانه ای

نه دروغهای قشنگ

نه سکوت تلخ شاعرانه

نه ادعاهای بزرگ

نه بزرگیهای پر از ادعا .....

دلم یه فنجون قهوه داغ میخواد

و یه دوست که بشه باهاش حرف زد !

 

نظرات 6 + ارسال نظر
مسیح چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:30 ق.ظ

با سلام
چند روزی سفر بودم ببخشید
..........................
تا کی از عشق؟!
کسی حسرت ما را نمی کشد....

سروش چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:53 ب.ظ http://tanha192.blogfa.com

عاشقیام از همین دوستیا اغاز میشن با یه فنجان چای داغ

عالی بود نمی دونم عادته اپ میکنی دعوت نمیکنی یا منو دعوت نکردی.در هر صورت من هر وقت بیام نت به وبلاگ توام سر می زنم اخه دوست دارم حرف کم اما با معنی.مثل یه معما وقتی حل میکنی یک غروری بهت دست میده.نمیدونم تا به حال حس کردی یا نه اما خوبه.

سر شمارو درد نیارم اما اگه دوست می خوای به اینم فکر کن که شاید یه روز عاشق همون دوست بشی

مخلصیم مرسی امدی بای

:: My View :: پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:32 ق.ظ http://5aber.Mihanblog.Com

یه فنجون قهوه بریز بشین کتاب بخون !!

یاسر جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:36 ب.ظ http://www.faryadegharibe.blogfa.com

یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن. وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشتهء کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینکه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم.

زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!

حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه. مرد چند لحظه فکر کرد و گفت: خب… این خیلی رمانتیکه. ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد. بنابراین خیلی متأسفم عزیزم… آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که ۳۰ سال از من کوچیکتر باشه!

زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه و باید برآورده بشه. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد!

نتیجهء اخلاقی: مردها ممکنه زرنگ و بدجنس باشند، ولی فرشته ها زن هستند!

محسن یوسفی شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:53 ب.ظ http://eskada.persianblog.ir


آرزوی خیلی هاست

روزبه یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:41 ق.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام خواهری
حالا من که همه ی اینا رو یه جا میخوام چه کنم؟
کم توقعی ها آبجی!
شاد باشی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد