من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
عاشقیام از همین دوستیا اغاز میشن با یه فنجان چای داغ
عالی بود نمی دونم عادته اپ میکنی دعوت نمیکنی یا منو دعوت نکردی.در هر صورت من هر وقت بیام نت به وبلاگ توام سر می زنم اخه دوست دارم حرف کم اما با معنی.مثل یه معما وقتی حل میکنی یک غروری بهت دست میده.نمیدونم تا به حال حس کردی یا نه اما خوبه.
سر شمارو درد نیارم اما اگه دوست می خوای به اینم فکر کن که شاید یه روز عاشق همون دوست بشی
یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن. وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشتهء کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینکه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم.
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!
حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه. مرد چند لحظه فکر کرد و گفت: خب… این خیلی رمانتیکه. ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد. بنابراین خیلی متأسفم عزیزم… آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که ۳۰ سال از من کوچیکتر باشه!
زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه و باید برآورده بشه. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد!
نتیجهء اخلاقی: مردها ممکنه زرنگ و بدجنس باشند، ولی فرشته ها زن هستند!
با سلام
چند روزی سفر بودم ببخشید
..........................
تا کی از عشق؟!
کسی حسرت ما را نمی کشد....
عاشقیام از همین دوستیا اغاز میشن با یه فنجان چای داغ
عالی بود نمی دونم عادته اپ میکنی دعوت نمیکنی یا منو دعوت نکردی.در هر صورت من هر وقت بیام نت به وبلاگ توام سر می زنم اخه دوست دارم حرف کم اما با معنی.مثل یه معما وقتی حل میکنی یک غروری بهت دست میده.نمیدونم تا به حال حس کردی یا نه اما خوبه.
سر شمارو درد نیارم اما اگه دوست می خوای به اینم فکر کن که شاید یه روز عاشق همون دوست بشی
مخلصیم مرسی امدی بای
یه فنجون قهوه بریز بشین کتاب بخون !!
یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن. وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشتهء کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینکه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم.
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!
حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه. مرد چند لحظه فکر کرد و گفت: خب… این خیلی رمانتیکه. ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد. بنابراین خیلی متأسفم عزیزم… آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که ۳۰ سال از من کوچیکتر باشه!
زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه و باید برآورده بشه. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد!
نتیجهء اخلاقی: مردها ممکنه زرنگ و بدجنس باشند، ولی فرشته ها زن هستند!
آرزوی خیلی هاست
سلام خواهری
حالا من که همه ی اینا رو یه جا میخوام چه کنم؟
کم توقعی ها آبجی!
شاد باشی...